دوستت دارم
رو آیـیـنه نوشتم دوســــــــت دارم آیینه شکست ولی تو باور نکردی
رو سنگ نوشتم دوســــــــت دارم سنگ خورد شد ولی تو باور نکردی
رو در یــا نوشتم دوســــــــت دارم دریا خشک شد ولی تو باور نکردی
رو سنگ قبرم نوشتم دوست دارم اون وقت بود که تو باور کردی
پای سگ بوسید مجنون خلق پرسید این چه بود ؟ گفت این سگ گاه گاه کوی لیلی رفته بود. . .
بیا کز دوریت حالی نـــــــدارم
زعین و شین و قافت بی قــــــرارم
به قرآنی که آیش بی شماره
به اون شاهی که تیغش ذوالفقاره
سر از بالین عشــق تو برندارم
که تا دین محــــمد(ص) بـــرقــــراره
اگه دستای تو دستــامو نگیرد
چنـــان افتد که دیگــــر بر نخــــیـزد
یه قلب پیر پر از امید با شوق تو منتظره
با گوشه های چار قدش اشکاشو پنهون میکنه
اما نگاش غصه هاشو از دور نمایون می کنه
منتظره پرســــــتو ها خبر بیارن از گلــــــش
اما نمی دونه اونام خبر ندارن از گلش
اون گـــــــــــــــــل ســـــرخ تو تــــــاریکی
ســـــتاره شـــد شــــــبو شکـســــت
اما هنوز فصل بهار با صد هزار تا خاطره
یه قـــــلــــــــــب پیر پر از امید با شوق تو منتظره
I love you
نظر یادتون نره